کاش ما آدم و حوا بودیم
جدا از مردم دنیا بودیم
اون وقت منو تو با هم بودیم
مثه لیلی و مجنون ، مثه شیرین و فرهاد
مثه عکس ماه تو رودخونه ، منو تو عاشق هم بودیم
فکر نکنی دیگه نیستی پیشم
هستی ؛ اونقدَر هستی که
هر کی بگه دیگه نیستی ، دلم باورش نمیشه .
هستی ؛ اونقدَر هستی که
دلم به احترام شنیدن اسمت ، جون دوباره میگیره
تو که نیستی ، من
مثه یه ماهی ، وقتی که رو زمین افتاده و داره جون میده ؛ هستم
مثه اون لحظه که واسه یه قطره آب ، خودشو به آب و آتیش میزنه
کاش بدونی چقدر اسمت برام مقدسه
اونقدَر مقدسی که قلبم ، پروانه رو قاب گرفته گذاشته رو طاقچه ی اتاقش
واسه همینه که باور نمیکنه تو نباشی
آخه عکس قاب گرفته توئه که میذاره همیشه بتپه
محبوبم ، چقدر من با قاب عکست خوشم
هر چه غصه داری به من ببخش ، من میخواهم غصه هایت را از میان ببری
و دلشاد زندگی کنی
نظرات شما عزیزان: